باران عشق
منم آن قماربازی که بباخت هرچه بودش ...... و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق، تقصير چشمای تو بود وگرنه ما کجا و عشق ؟ تا اين که تو پيدا شدی، گفتی از اين چشمای خيس تو دفتر ترانه هات يه قطره بارون بنويس...
(اين آپم به خاطر (غزل باران) جوووونمه) به اميد چتر فردايت...............................خيس بارانم نظرات شما عزیزان:
|
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
![]() |