باران عشق
منم آن قماربازی که بباخت هرچه بودش ...... و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
من تازه فهمیدم که باران هم دروغ است این چشمهای خیس گریان هم دروغ است اینجا قسم خوردی که میمانی ولی نه !![]() آخر تو انسانی و ایمان هم دروغ است شک میکند آدم به دست گرم یک دوست وقتی همه احساسهاتان هم دروغ است یخ کرده اندامم بدون هیچ شکی سرما زده روحم، بهاران هم دروغ است آخر به نان سفره ی ما پشت کردی پس حرمت سفره ،نمک ،نان هم دروغ است آن چشمهایی که شبی طو فان به پا کرد کور و کر و لالند، طوفان هم دروغ است... نظرات شما عزیزان:
|
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
![]() |